شهر چیست؟ شهروند کدام است؟ این ۲ پرسش می‌تواند محتوا و مضمون تلاش‌ها و برنامه‌هایی باشد که در «هفته تهران» هرساله از سوی شهرداری برگزار می‌شود.

نصر اله آباديان

تورج فرهادی /  شهردار منطقه ۶ : واقعیت این است که در سال‌های اخیر که مناسبت‌های رسمی و روزهای نمادین عموما از طرف نهادها و دستگاه‌های مختلف جدی گرفته می‌شود، نکته‌ای کلیدی و راهبردی همواره مغفول واقع شده است که می‌توانیم در ۲ عرصه عمومی و رسمی آن را رده‌بندی کنیم؛ چالشی که سبب می‌شود دغدغه‌ها، ایده‌ها و الگوهای رفتاری و فکری شهروندان و نهادهای اداری و اجرائی تفاوت و فاصله فاحشی را تجربه کنند و در نهایت رویکردها و اقدامات انجام‌شده در این‌گونه مناسبت‌ها نتوانند برای هم‌افزایی و سینرژی تفاوت و حتی تعارض‌ها اقدامی فراتر از رسومات را شکل دهند. بدیهی است که این ضعف مانعی جدی در اجتماعی‌کردن سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌هاست.
 به این معنا که به علت محدودیت تحلیلی راهبردی قبل از آن که شهر به‌عنوان سوژه و شهروند به‌ مثابه ابژه بررسی و تعریف و تهدید جدی و علمی و فنی شود، نمی‌توان برنامه و افق روشنی را برای آن تصویر کرد و در صورت اقدام به این امر، جامعیت آن تعریف مورد خدشه جدی قرار می‌گیرد.  
در نهایت نیز سرمایه‌های مادی و معنوی شهر در بستری از تزاحم سیاست‌ها و تداخل راهبردها به دلیل ضعف فلسفی و ماهیتی در شناخت ابعاد متعارض شهر تضعیف می‌شود و موجب تأخیر و حتی تعلیق در گذار از گفتم ان سنتی به گفتمان مدرن در حوزه شهری می‌شود.  
این تعلیق و تعویق نقطه هشدار برای درک و جدی ‌گرفتن ضرورت تدوین هویت شهر به‌عنوان «قلب برنامه‌ریزی شهری» است که عمده‌ترین مسئله در طراحی و مدیریت شهری تلقی می‌شود. مادامی که هویت متعین نشود و ابعاد و کُنه آن مشخص نشود، نمی‌توان از برنامه‌ریزی و استراتژی بلندمدت برای اداره و توسعه شهری، گسترش خلاقیت و تولیدات علمی، هنری و ادبی سخن گفت. هرچند گفتمان سنتی شهری که از دوره و عصر پیش از اسلام آغاز شد و در دوره اسلامی توسعه پیدا کرد و در عصر صفویه به اوج رسید، همچنان واجد سویه‌ها و ابعاد مهم و مؤثری است که نمی‌توانیم به‌سادگی از کنار آن عبور کنیم.  
با وجود این اصالت و اعتبار، نباید فراموش کنیم گفتمان سنتی شهری و گفتمان شهر مدرن تفاوت و تعارض‌هایی ماهوی و مبنایی دارند که در جهان کنونی و با توجه به واقعیت‌ها و نیازهای نوظهور شهری که علاوه بر سویه‌های فرهنگی و اجتماعی از ابعاد سیاسی نیز برخوردار است، ضرورت فعال‌کردن ظرفیت‌های شهروندی را مهم‌تر از گذشته پدیدار کرده است.
 براساس‌ این می‌توان مدعی شد الزامات و ضروریات هرکدام از این نحله‌ها و ترکیب یا تفکیک ساختاری و فلسفی آن می‌تواند نقطه عزیمتی برای پژوهش و مطالعه جدی درباره «هویت شهر» محسوب شود.
 مدیریت عقلانی با سویه‌های فرهنگی تهران به‌عنوان شهری مدرن زمانی می‌تواند به‌عنوان گفتمان غالب و هژمون مطرح شود که حیات ذهنی آن در دیدگاه مدیران شهری تثبیت شود و آهنگ و همسویی و هم‌افزایی آن با زندگی در شهر متناسب و هم‌آوا شود.
 هویت شهری از برجسته‌ترین مصادیق و مظاهر این عقلانیت و حیات ذهنی به شمار می‌آید؛ مسئله‌ای که برخلاف تحلیل‌های مرسوم که تهران را شهری با غلبه فردیت می‌داند، می‌تواند پرداختن به آن و بهره‌گیری از تبعات مثبت و سازنده آن، انسجام شهری و پیوستگی روابط انسانی و اجتماعی را که در تأخیر طولانی سنت و تجدد دچار آسیب شده است، ترمیم و تقویت کند.
 به عبارت دیگر معتقدم «تاریخ شهر» به‌عنوان پشتوانه و بستر استواری برای تدوین «هویت شهر» در ذیل تحلیل مفهومی گفتمان سنتی و مدرن شهری می‌تواند در فرایندی علمی و فنی با مشارکتی کارشناسانه و شهروندگرایانه به‌عنوان پروژه‌ای کلان که در سایه آن و مبتنی بر واقعیت‌ها و نه صرفا انتزاع و ذهنیت‌ها به ۲ پرسش مورد اشاره پاسخ می‌دهد، شهر را تعریف می‌کند و شهروند را تدقیق می‌کند، به‌عنوان اصلی‌ترین راهبرد و پروژه کلان‌ شهری معرفی شود که در درون آن عمران شهری، زیست‌بوم شهری، مبلمان شهری، فضاهای شهری و زندگی شهری در بستر مجموعه‌ای از نیازها و مطالبات شهروندی و اجتماعی شاخص‌های بهتری را تجربه می‌کند و بالطبع رضایت حداکثری طبقات مختلف شهری را که ناهمگونی شاخصه بارز آن است، به دنبال خواهد داشت. این رویکرد قطعا تقسیم کار پیچیده شهری را نه به‌عنوان عاملی برای فرسایش سیاست‌ها، بلکه به ظرفیتی برای پویایی شهر بدل می‌کند.

کد خبر 554132

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha